اقتصادی و سیاسی |
||||||||||||
سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : فردین
میلیونها انسان اسم و عظمت او را در صحیفههای قلوبشان حفظ کردهاند و از هر کودک مسلمان که سؤال شود عثمان کیست؟ بیدرنگ جواب میدهد، خلیفه رسولالله (ص) و داماد خیر البشر است. آری، عثمان نامی آشنا و محبوب است. همه او را میشناسند او زیبا، باوقار و متین، جوان و خوشسیما، میهماننواز، دارای ریش بلند و پرمو، با صلابت و مهربان و دلسوز است. از جمله انسانهایی است که اسلام مدال: (احزاب / 23) را بر گردنشان آویخته است. از زمرة انسانهایی که دایرهالمعارفها به نام نامیشان افتخار میکنند نه از مردانی که با طلا میبینند و با جاه و مقام لمس میکنند. آری، مردی از تبار قدسیان آسمان است: (مؤمنون/ 14) نام : عثمان. نام پدر عفان. کنیه : ابوعمر، ابوعبدالله و ابولیلی مشهور به ابوعمر. لقب : ذیالنورین. تاریخ تولد : 576 میلادی. مدت خلافت : 12 سال. سن : 81 سال. تاریخ شهادت : 18 ذیحجه سال 35 ه. محل شهادت : مدینه، کنار گنبد خضرای رسولالله r. تعداد فرزندان : 9 پسر و هفت دختر. فتوحات : طبرستان، کرمان، بلوچستان، شیراز، افغانستان، گرجستان، آذربایجان، قبرس، بخشی از آفریقا و ... . عثمان رض، پسر عفان، پسر ابیالعاص، پسر امیه، پسر عبدالشمس، پسر عبدمناف است، و عبدمناف جد چهار عثمان رض میباشد. عبدمناف دو پسر بنامهای عبدالمطلب و عبدالشمس داشت که آن حضرت ص از اولاد عبدالمطلب است، و حضرت عثمان رض از اولاد عبدالشمس میباشد امیه فرزند عبدالشمس بسیار مشهور است، و عثمان رض از این جد شهرت یافت. امیه فرزندی بنام ابیالعاص داشت و بعد از ابیالعاص عفان پدر عثمان متولد شد و عثمان پسر عفان میباشد این قرابت عثمان رض با خاتمالنبیین است. هنگام شهادت، نائله و رمله در عقد ایشان بودند. عثمان رض مردی تاجر بود. بیشتر تجارت او در جزیرهالعرب، یمن، شام و عراق صورت میگرفت. کالا و متاع او به قدری زیاد بود که چندین شتر قوی آن را حمل میکرد. از خصوصیات بارز او در جاهلیت، این بود که از بتپرستی نفرت داشت. عربها شراب را همچون شیر مادر مینوشیدند ولی عثمان رض شراب نوشی نکرد و هرگز به اعمال خلاف عفت روی نیاورد. میهماننوازی و جوانمردی از صفات منحصر به فرد او بود. در دوران جاهلیت، به فقرا و مستمندان کمک و همکاری میفرمود. به خاطر همین صفات انساندوستانه، حضرت در پیش مردم عزیز شده بودند مردم قریش در جاهلیت عثمان رض را دوست داشتند به طوری که حب و دوستی عثمان رض ضربالمثل قرار گرفته بود. أحبّک والرّحمن، حبّ قریش عثمان، إذا دعا بالمیزان. ای فرزند به خدا دوستت دارم همانگونه که قریش عثمان رض را دوست دارد.
اسلام حضرت عثمان رضپسر حضرت عثمان رض (عمرو) چنین بیان میکند که روزی پدرم فرمود: یکی از آرزوهای بزرگ من در جاهلیت این بود که با یکی از دختران محمد ص ازدواج کنم و به علت شرمندگی و حیایی که داشتم، نمیتوانستم این مطلب را صراحتاً با کسی در میان بگذارم. روزی در کعبه ایستاده بودم که کسی خبر آورد که «عتبه» پسر ابیلهب از دختر محمد ص خواستگاری کرده است. ناراحت و غمگین به خانه خالهام رفتم، (لازم به ذکر است که خالة عثمان رض سعدیبن کریز در پیشگویی و طالعبینی بینظیر بود). حضرت عثمان رض میفرماید: وقتی وارد شدم خالهام با دیدن من گفت:
عثمان رض از این پیشگویی خالهاش متعجب میشود، زیرا او تا به حال اسرارش را با کسی فاش نکرده بود و اینگونه «سُعدی» از قلب او سخن میگفت. «سٌعدی» از زیبایی و میهماننوازی و صداقت محمد ص برای عثمان رض بیان کرد. از آنچه که در کلام راهبان بر او صادق آمده، از وعدههایی که حضرت عیسی مسیح از آیات تورات و انجیل که در وصف محمد ص آمده برای عثمان رض بازگو کرد، از عفت و پاکدامنی او گفت. از پاکی و صلابتش بیان کرد از مردی گفت که سخنش را با عمل یکی است، از محمد، محمدی که به وادی حقیقت پا نهاده است. عثمان رض خود نیز دائماً به معجزات آن حضرت ص فکر میکرد، به امور خارقالعادهای که در زندگی او به وقوع میپیوست، اما نمیدانست که در آینده خود نیز یکی از معجزات بزرگ پیامبر اسلام خواهد شد. در پرتو نور ایمان او، قریش نیز به اسلام گرایش پیدا خواهد کرد، در سایة عظمت و صلابت او قدرتهای کبریایی و جبروتی و ظلماتی بشر درهم خواهند شکست و روزی او چرخ عظیم اسلام را خواهد چرخاند و حجاب ظلمت را برمیاندازد زعیم و پیشوا میگردد و آیندگان به او افتخار خواهند کرد. روزی او خود ساقی خم خانة عشق خواهد شد، و از صراحی سینة پاکش ایمان و اعتقاد تراوش خواهد کرد، نمیدانست که همة واژههای اسلام را او معنا خواهد کرد و خود تفسیر و ترجمان سخنان کلیم خدا محمد ص و آیههای قرآن میشود. عیاران فتوتشناس، همه عثمان رض را میشناسند که عثمان رض را هرگز درهم و دینار نفریفت، و او بود که نهج صحیح را منهج کرد و مهرههای شطرنج ابلیسی را مات کرد و بر منبر رسول خدا ص فرمولهای واهی و خرافت را کوبید و فرمول سنت محمدص را جایگزین آن کرد. عثمان رض از خانة خالهاش بیرون میرود، چند قدمی بر نداشته است که دوست و رفیق صمیمی خود ابوبکر رض را میبیند، وقتی ابوبکر رض پریشانی و اضطراب را در چهرة عثمان رض مشاهده میکند از او علت را سؤال میکند، حضرت عثمان رض ماجرا را تعریف میکند و پیشگویی خالهاش را بیان میدارد و از ابوبکر رض دربارة رسولالله ص سؤال میکند. ابوبکررض میفرماید: به راستی که او پیامبر خداست، و خداوند او را از میان انسانها برگزید و به رسالت خویش و پیامبری از جانب خود برای ما مبعوث داشته تا فرمان و دستور خدا را از او بگیریم و سعادت یابیم، قدم بر قدم او گذاشته تا به شرافت انسانی و ملکوتی نایل آییم و فطرت پاک خود را دریابیم. این چنین بود که سیمای جذاب محمد ص و دعوت مکرر صدیق، نور هدایت را بر قلب عثمان رض منعکس کرد تا بار دیگر اسلام عزت یابد و طنین صدای ضعیف اسلام فریاد شود تا همگان بشنوند و اسلام بازو گیرد و قدرت یابد. راستی! کیست که شرافت محمد ص را ببیند و به سوی او پر و بال نگشاید و در آغوش او جای نگیرد، پس از دعوت صدیق رض عثمان همراه او به خانة آن حضرت ص رفتند آن حضرت عثمان رض را دعوت به اسلام داد و به پیروی از خود فراخواند عثمان رض نیز بیدرنگ دعوت پیامبر خدا را اجابت کرد و کلمة شهادت را بر زبان جاری ساخت و مسلمان شد. به این هنگام عثمان رض 30 سال سن داشت. بعد از این تاریخ عثمان رض جزء افرادی بود در خانة «ارقم» جمع میشدند اینجا اولین مکتب رسالت بود همواره در کلاس درس آن حضرت ص شرکت میجست، خانة «ارقم» یا بهتر بگویم مکتب کوچکی که بعدها از این جا افرادی بلند شدند نخبه و انگشتنمای جهان، افرادی که از ستیغ بلند روزگار بالا رفتند و انسانیت را به باغ همیشه سرسبز آزادی و آزادگی فراخواندند به آنجا که بر فراز گلبوتههای عشق به انسان و انسانیت، پروانههای رنگارنگ عاطفه و انساندوستی، پرواز میکنند و فضای بیکران آسمان صلح و آرامش را با یکرنگی و همدلی مزین میکنند. از این مکتب شاگردانی بلند شدند که هر یک استاد و ماهر گشتند و این محل منبع فیض و سرچشمة حیات گردید و از این کلبة هدایت و روشنایی به سراسر جهان پخش گردید. عثمان رض در جلسات آن حضرت ص که در خانة ارقم تشکیل میشد مرتب شرکت میکرد، مدتی حضرت عثمان رض به خانة ارقم نیامد، ابوبکر رض از این تأخیر عثمان رض نگران شد. پس از چند روز ابوبکررض، عثمان رض را ملاقات کرد و با مهربانی او را در آغوش فشرد، از تأخیرش پرسید. عثمان رض فرمود: وقتی عمویم (حکمبن ابیالعاص) از اسلام من اطلاع یافت مرا به خانهاش طلبید، از من پرسید؟ شنیدهام که دین آبا و اجداد خود را رها کردهای و تعظیم و تکریم خدایان را کنار گذاشتهای. عمویم در ابتدا با نرمی و ملایمت با من حرف زد و از من خواست تا از این فکر و ایده دست بردارم و بار دیگر به جاهلیت برگردم. در جواب به او گفتم: ای عمو، خدایانی که از سنگ و گل ساخته شدهاند و به کسی ضرر و فایده نمیرسانند، خدایانی که قدرت دفع حشرات را از خود ندارند، نمیخورند و نمیآشامند و عقل ندارند، را چگونه عبادت کنم و پایشان نذر کنم، آیا ایمانی که اساسش از اعتقاد و دیوارهاش عفت و پاکدامنی، حریمش آزادی و محوطة آن اخلاص، انساندوستی، حکمت و دانش است، از این عقیدة پوچ و واهی بهتر نیست. از خدایانی که اصل و بنیادی ندارند متنفرم. ای عمو من، تو را دعوت میکنم به دینی که سعادت تو در آن تضمین شده، اکنون من راهم را یافتهام و تا پای جان در اعتلای آن مقاومت میکنم. وقتی عمویم سخنانم را شنید، برآشفت و بر من پرخاش کرد و از آب و غذا محرومم کرد، وقتی استقامت و صلابتم را در عقیده و دینم دید مرا آزاد ساخت و اکنون در اینجا مرا میبینی. حضرت صدیق رض پیشانیش را میبوسد و از استقامت و صبر او امیدوار میشود. آری، او با صداقت و راستی نبوت آن حضرت را پذیرفته بود و طبیعی است که اذیت و آزار، شکنجه و زندان در راه دوست گوارا است.
فضایل عثمان از زبان پیامبراین عثمان رض است که بار، باز تحسین پیامبر را برمیانگیزد و از افراد انگشتشماری است که در دنیا از زبان مبارک آن حضرت ص سند دخول بهشت را گرفت، یعنی از ده نفری که آن حضرت فرمود: اینها بلاشک وارد جنت خواهند شد و این گروه بودند که اصطلاح «عشرة مبشره» را گرفتند. و در احادیث بیشماری از فضایل عثمان رض سخن گفته شده است، که ما چند نمونة آن را ذکر میکنیم. 1- «اللهم ارض عن عثمان (ثلاث مرات)»[1] خدایا از عثمان راضی باش. 2- «اللهم قد رضیت عن عثمان فأرض عنه (ثلاثاً)»[2] بار الها، من از عثمان راضی هستم پس تو هم از او راضی باش. 3- «اللهم اغفر لعثمان ما أقبل وما أدبر وما أخفی وما أعلن وما أسرّ وما أجهر»[3]. بار الها : گذشتة عثمان را ببخش و آیندهاش را نیز مغفرت کن و هر آنچه را پوشیده و ظاهر کرده و آنچه را پنهان و اقرار کرده، ببخش. 4- «يَا عُثْمَانُ إِنْ وَلَّاكَ اللَّهُ هَذَا الْأَمْرَ يَوْمًا فَأَرَادَكَ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تَخْلَعَ قَمِيصَكَ الَّذِي قَمَّصَكَ اللَّهُ فَلَا تَخْلَعْهُ»[4] ای عثمان، خداوند تو را لباس عزت و خلافت میپوشاند و منافقين سعی در بیرون آوردن آن میکنند پس تو آن را بیرون نکن. 5- «إنّ لله سیفاً مغموداً فی غمده مادام عثمان حیّاً فإذا قتل جرّد ذلک السیف فلم یغمد إلى یوم القیامة»[5] به درستی برای خدا شمشیری است که در غلاف خود میباشد، تا مادامی که عثمان زنده است. هر زمانی که کشته شد از نیام بیرون میآید و تا قیامت به نیام نمیرود. 6- «والله لیشفعن عثمان بن عفان فی سبعین ألفاً من أمّتی قد استوجب النّار حتی یدخلهم الجنّة»[6] به خدا قسم عثمان در مورد هفتاد هزار نفر از امّتم که مستوجب آتش شدهاند شفاعت میکند تا اینکه همةشان به شفاعتش به جنت داخل میشوند. 7- «لکلّ نبیٍّ رفیقٌ فی الجنّة ورفيقي فیها عثمان بن عفان»[7] هر پیامبری را در جنت رفیقی است و رفیق من در جنت عثمان است. 8- «عثمان ولیّ فی الدنیا» عثمان دوستم در دنیاست. 9- «عثمان أحیی أمّتی وأکرمها» عثمان باحیاترین فرد امّتم و عزیزترین آن است. 10- «انّ أشدّ هذه الأمة حياء بعد نبیّها عثمان» همانا باحیاترین مرد این امت بعد پیامبرش عثمان است. 11- «جاء عثمان إلى النبي بألف دینار فی کمّه حین جهّز له جیش العسرة فنشرها فی حجره فرأیت النبي صلى الله عليه وسلم یقلبها فی حجره ویقول: ما ضرّ عثمان ما عمل بعد الیوم». عثمان به طرف پیامبر آمد در حالی که هزار درهم در آستین جهت تجهیز جیش العسره گذاشته بود. آنها را در دامان پیامبر ریخت پیامبر را دیدم (راوی) که سکهها را زیر و رو میکند و میفرماید: بعد از امروز عثمان ضرر نخواهد کرد. 12- عثمان از نظر اخلاق از میان صحابه بیشتر از همه به من شبیه است.
عثمان در کلام بزرگان1- عثمان از مهاجرانی بود که به خاطر اسلام از مکه به حبشه هجرت کرد. (مجمع البیان، طبرسي، ج 3، ص 233). 2- خویشاوندی عثمان از ابوبکر و عمر با پیامبر نزدیکتر است، و به ذریعه دامادی پیامبر مرتبهای یافت که ابوبکر و عمر نیافتند. «فیض الإسلام»، شارح نهج البلاغه. 3- وقتی یاغیها به عثمان رض حملهور شدند علی رض با دست و زبان از عثمان رض دفاع کرد. شرح ابن میثم، ص 356. 4- قسم به خدا اگر کسی برابر زرهای قاتلان عثمان رض را دوست بدارد قبل از مرگ، یا اگر بمیرد بر دجال ایمان خواهد آورد. «حضرت حذیفهبن یمان». 5- حضرت عثمان به بهشت و قاتلانش به جهنم خواهند شتافتند. «حذیفهبن یمان». 6- مردم کسی را بعد از عثمان بمانند او نخواهند یافت. «ابن مسعود». 7- مردم با کشتن عثمان رض دروازة فتنه را بر خود گشودند که تا قیامت بسته نخواهد شد. «عبدالله بن سلام».
[1]- رواه ابن عساکر والسیوطی. [2]- رواه ابن عساکر والسیوطی. [3]- أخرجه الطبرانی، ابونعیم، ابن عساکر. [4]- سنن ترمذي و سنن ابن ماجه. ترمذي مي فرمايد: اين حديث حسن غريب است. [5]- سیرت خلفاء راشدین. [6]- روایت از طبرانی و ابونعیم که در حلیه نیز ذکر گردیده است. [7]- رواه ترمذی و ابن ماجه نظرات شما عزیزان:
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها
![]() نويسندگان |
||||||||||||
![]() |